همچنین در برخی پایتختهای اروپایی، واکنشهای تندی نسبت به مسلح شدن حزبالله به موشکهای دوربرد بروز کرد. بر پایه گزارشهای منتشرشده از سوی ناظران و محافل نظامی، سوریه این مدل از موشکها را در اختیار حزبالله لبنان قرار داده است. در این نوشته کوشش میشود ابعاد گوناگون این گزارش مورد ارزیابی قرارگیرد.
1- نخستین پرسشی که با انتشار گزارش مربوط به دستیابی حزبالله به موشکهای اسکاد در ذهن ناظران سیاسی مطرح میشود این است که چرا هنگامی که یک رویداد محلی و یا منطقهای مربوط به کشورهای خاورمیانه رخ میدهد و یک سوی این رویداد به اسرائیل وصل میشود، سر و صدای فراوانی نهتنها در منطقه بلکه در مقیاس جهانی به راه میافتد؟ پاسخ به این پرسش هر چه باشد یک حقیقت بلافاصله آشکار میشود و آن اینکه رژیم صهیونیستی در محافل تصمیمگیری کشورهای اروپایی و بهطور کلی جهان غرب و بهطور مشخص در ایالات متحده آمریکا نفوذ فراوانی دارد. در گام بعدی نوبت به منظومه رسانهای تأثیرگذار در مقیاس جهانی میرسد که خبرها و گزارشهایی را که به هر صورت به اسرائیل و امنیت آن مربوط میشود، بهگونهای برجسته مطرح میکند و افکار عمومی خانواده بینالمللی را برای تحتتأثیر قرار دادن تصمیمگیرندگان سیاسی پایتختهای غرب، بسیج میکند.
در واقع اهمیت موضوع در گزارشها و خبرهای خاورمیانهای، مسئله اسرائیل و امنیت آن است. اگر یک رویداد به هر صورت برای رژیم صهیونیستی زیانبار باشد، گزارشها و خبرها با محور قراردادن موضوع اولویت امنیت اسرائیل چرخش میکند و اگر رویداد دیگر مثلاً مربوط به توانمندیهای اسرائیل باشد، گزارشها و خبرها نیز به سمت بیچون و چرا خواندن قدرت نظامی رژیم صهیونیستی حرکت میکند. تقریباً 2هفته قبل ارتش اسرائیل موفق شد، پس از 10 سال تلاش، منظومهای از سیستم ضدموشک را برای تانکهای پیشرفته خود «میرکاوا» فعال کند.
بسیاری از رسانههای گروهی غرب در همان زمان با آب و تاب فراوان، قدرت تسلیحاتی اسرائیل و صنعت پیشرفته آن در ساخت سلاحهای مدرن بهمنظور کاهش نقاط ضعف سلاحهای کلاسیک را مطرح کردند. حتی پارهای از محافل رسانهای غربی و رسانههای همسو در خاورمیانه، هدف اصلی این منظومه جدید اسرائیل را اعلام کرده و گفتند که اصلیترین هدف این منظومه جدید، حزبالله لبنان و سلاحهای ضدتانک این حزب است که در جنگ ژوئیه 2006 موفق شد گورستانی از تانکهای میرکاوا را در یک جنگ نابرابر بهوجود آورد و اسطوره این سلاح پیشرفته اسرائیل را بشکند.
به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که مقوله امنیت رژیم صهیونیستی در تمامی محافل سیاسی و رسانهای غرب (البته با اندک استثناهایی) خط قرمز به شمار میرود. بنابراین اگر موضوع به هر صورت و در هر حد و اندازه حتی بهصورت فرضی، امنیت اسرائیل را بهخطر اندازد، آن موضوع و مصادیق آن (چه کشورها باشند و چه سازمانهای مقاومتجو) در دایره و جدول نیروهای تروریستی (در مورد سازمانهای مقاومتجو) و حامیان آنها (در مورد کشورهای پشتیبان جریانهای ضدصهیونیستی) قرار میگیرند. ابعاد این مسئله آنقدر آشکار و نمونههای آن آنقدر تکرار شده که دیگر نیازی به تلاش برای اثبات آن از طریق ارائه نمونههای مستند از نحوه نگرش کشورهای غربی به مقوله امنیت اسرائیل نیست.
در همین چارچوب، جنگهای ویرانگر رژیم صهیونیستی در منطقه بهویژه در جنگ اخیر این رژیم علیه لبنان و باریکهغزه که در آن مرگبارترین سلاحها حتی سلاحهای ممنوعه (در نمونه جنگ علیه غزه) از سوی ارتش رژیم صهیونیستی به کار رفت، در تعریف و گفتمان رسمی کشورهای غربی «دفاع از خود» تفسیر میشود و مثلاً به اسارت درآوردن 2اسیر اسرائیلی از سوی حزبالله لبنان (چند روز پیش از شروع جنگ ژوئیه 2006) اقدام خرابکارانه و تروریستی و اسیر شدن گلئاد شالیت، سرباز اسرائیلی از سوی سازمانهای پیکارجوی جنبش حماس، اقدامی تروریستی خوانده میشود. این سیاست غرب در عرصه سیاسی و رسانهای تا حدود زیادی برای افکار عمومی ملتهای خاورمیانه روشن شده و رویکرد دوگانه و نژادپرستانه محافل غربی دیگر چندان خریداری در منطقه ندارد.
2- اگر بخواهیم موضوع دستیابی حزبالله لبنان را به موشکهای اسکاد بهطور دقیق و فنی مورد بررسی قرار دهیم باید به این واقعیت اشاره کنیم که حزبالله لبنان بارها و بارها آنهم بهصورت رسمی و به زبان سید حسن نصرالله، دبیرکل این حزب اعلام کرده که این حزب تا زمانی که نیروهای مسلح این کشور در چارچوب استراتژی دفاعی تعریف شده و هدفمند قادر به دفاع از تمامیت ارضی کشور نیستند، مقاومت اسلامی این کشور به رهبری حزبالله در دفاع از کشور در مقابل تجاوزهای مکرر و شب و روزانه رژیم صهیونیستی (از طریق پروازهای پیوسته شناسایی جنگندهها در حریم هوایی لبنان) درنگ نخواهد کرد.
این استراتژی حزبالله تازگی ندارد بلکه از دهه80 میلادی قرن پیشین ادامه دارد و همین استراتژی بود که موجب 2شکست عمده برای ارتش صهیونیستی شد؛ یکی عقبنشینی معروف اسرائیل در سال 2000 از جنوب لبنان تا پشت مرزهای فلسطین اشغالی و انحلال ارتش مزدور سعدحداد و دیگری پیروزی باورنکردنی مقاومت اسلامی در جنگ
33 روزه ژوئیه 2006 همراه با انهدام صدها تانک و خودروهای زرهی ارتش صهیونیستی بدون اشغال حتی یک وجب از خاک لبنان بود.
چنانکه میدانیم حزبالله لبنان یک سازمان سیاسی است که در کابینههای متعدد دولتهای دهه اخیر لبنان و پارلمان این کشور عضویت دارد و به تصمیمات ملی این کشور در مورد مسائل منطقهای و بینالمللی پایبند است. از اینرو دستیابی این حزب به سلاح جدید برای تأمین زرادخانه دفاعی خود بهویژه در شرایطی که اسرائیل چند سال است که خود را برای بازسازی شکست نظامی و روانی خود در جنگ ژوئیه 2006 و حمله مجدد به پایگاههای حزبالله لبنان آماده میکند، امری طبیعی، مسئولانه و هوشمندانه است.
آشکار است که موشک اسکاد از نسل موشکهای دهه50 میلادی قرن پیشین شوروی سابق است و نیز آشکار است که این سلاح در مقایسه با گستردگی و تنوع سلاحهای تهاجمی ارتش صهیونیستی قادر به تغییر معادله جنگ نیست اما برخورداری حزبالله لبنان از این سلاح با توجه به عوامل گوناگون بهویژه استقلال عمل این حزب در رویارویی با هر تجاوز رژیم صهیونیستی میتواند ضریب بازدارندگی قدرت لبنان را در برابر رژیم صهیونیستی البته در حد و قواره یک سازمان میهن دوست و مستقل نظیر حزبالله افزایش دهد.
واکنشهای تند محافل نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی به این رویداد، آشکار میکند که اسرائیل دیگر نمیتواند مانند گذشته کشور لبنان را حیاط خلوت بداند و از طریق تجاوز مکرر به این کشور، برای دیگر کشورهای عربی بهویژه سوریه خطرهای تاکتیکی ایجاد کند. چنانکه میدانیم اسرائیل از عمق استراتژیک جغرافیایی محروم است و موشکهای اسکاد میتوانند (کما و بیش بهدلیل پایین بودن دقت هدفگیری آن) همه مراکز حساس رژیم صهیونیستی را در دایره هدفهای خود قرار دهد.
3- حزبالله لبنان بارها و بارها اعلام کرده که هیچگاه آغازگر جنگ علیه اسرائیل نخواهد بود. سید حسن نصرالله، رهبر این حزب بارها و بارها گفته است که نیروی مسلح حزبالله یک سازمان چریکی همراه با سبک جنگهای چریکی است و این نیرو زمانی وارد عمل میشود که اسرائیل به سرزمین لبنان حمله کند. دبیرکل حزبالله لبنان در روزهای بعد از جنگ 33 روزه بهویژه پس از تهدید اسرائیل مبنی بر حمله هوایی به بیروت، پایتخت لبنان بهطور روشن تهدید کرد درصورتی که اسرائیل به پایتخت حمله کند حزبالله پایتخت رژیم صهیونیستی را آماج حملات موشکی قرار خواهد داد. این تهدید سید حسن نصرالله به روند توقف تجاوز اسرائیل علیه لبنان بدون تحقق هیچیک از هدفهای اعلام شده ایهود اولمرت، نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی شتاب بیشتری بخشید.
اکنون که حزبالله لبنان به موشکهای اسکاد تجهیز شده، قدرت دفاعی لبنان در برابر احتمالات آینده افزایش مییابد و مقامات رژیم صهیونیستی در واکنش به برخورداری حزبالله به این سلاحها و دیگر تجهیزات پیشرفته نظامی گفتهاند که بیتوجهی به معادله جدید، طرحهای نظامی اسرائیل برای ورود به لبنان با هدف نابودکردن توان نظامی حزبالله دشوار میشود.
4- رژیم صهیونیستی پس از انتشار گزارشهای مربوط به تجهیز حزبالله به موشکهای اسکاد، واکنش خود را به 2حوزه متمرکز کرده است؛ حوزه اول سوریه است که رژیم صهیونیستی معتقد است رهبران دمشق همچنان به استراتژی مقابله نظامی با اسرائیل از طریق واگذاری این مأموریت به حزبالله لبنان پایبند است. حملات رژیم صهیونیستی در کشورهای غربی به سوریه به خاطر این موضوع طی 2هفته اخیر رو به گسترش بوده و برخی مقامات آمریکایی گفتهاند که این موضوع میتواند روی مذاکرات غیرمستقیم صلح سوریه با اسرائیل با میانجیگری ترکیه تأثیر منفی بگذارد؛ حوزه دوم که اسرائیل سابقه فراوانی در آن دارد، انتقال چالش و بحران به صحنه سیاسی لبنان است.
اکنون برخی از احزاب سیاسی لبنان موضوع دستیابی حزبالله را با موشک اسکاد برخلاف بحثهای جاری هیأت تدوین استراتژی دفاعی لبنان ارزیابی کرده و معتقدند که این رویداد میتواند، آسیبپذیری لبنان را در قبال اسرائیل افزایش دهد. موفقیت اسرائیل در انتقال چالش و بحران به ساخت سیاسی لبنان که در استراتژی تلآویو در قبال لبنان سابقه طولانی دارد، باید نیروهای سیاسی جامعه لبنان را هوشیار کرده و آنها را از غلتیدن در دامهای اسرائیل دور کند زیرا سابقه حزبالله در زمینه دفاع از تمامیت ارضی لبنان آنقدر درخشان است که هیچکس نمیتواند در مورد آن شک و تردید کند.
از سوی دیگر رهبران گروههای سیاسی لبنان میدانند که حزبالله لبنان و بازوی نظامیاش هرگز در چارچوب رقابت با ارتش رسمی این کشور فعالیت نکرده و هیچ سابقهای در این زمینه ندارد، بلکه مانند همه کشورهای تحت اشغال و یا در معرض اشغال و یا کشورهای تهدیدپذیر، یک نیروی مردمی است که در هنگام بروز خطر به کمک نیروهای مسلح رسمی کشور میشتابد. کافی است از رهبران سیاسی مخالف حزبالله در لبنان پرسیده شود که اگر نیروی حزبالله در تجاوزهای مکرر اسرائیل به این کشور طی 3 دهه اخیر نبود، لبنان هماکنون چه سرنوشتی پیدا کرده بود؟!
*رئیس مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه